اشرف پهلوی مرد / نگاهی به زندگی اشرف پهلوی
اشرفالملوک پهلوی (4 آبان 1298 - 17 دی 1394)، مشهور به والاحضرت اشرف پهلوی، فرزند رضاشاه و تاج الملوک آیرملو و خواهر دوقلوی محمدرضا شاه پهلوی بود. از وی بهعنوان یکی از عوامل مؤثر در جریان کودتای 28 مرداد و سقوط محمد مصدق نام برده شدهاست.
زندگینامه

اشرف پهلوی، خواهر دوقلوی محمدرضاشاه پهلوی، به عنوان یکی از چهرههای تأثیرگذار دربار پهلوی، چهارم آبان 1298، پنج ساعت پس از محمدرضا در تهران به دنیا آمد. نام اصلی وی زهرا است که پس از به سلطنت رسیدن پدرش، رضاشاه، به اشرف الملوک ملقب شد. مادرش تاج الملوک از خانوادههای نظامی مهاجری بود که پس از انقلاب بلشویکی روسیه از آذربایجان به ایران آمده بودند. اشرف دارای ده خواهر و برادر تنی (شمس، محمدرضا شاه پهلوی، علیرضا) و ناتنی (همدم السلطنه، فاطمه، غلامرضا، عبدالرضا، احمدرضا، محمودرضا، حمیدرضا) از سه همسر دیگر رضاشاه بود.
در شش سالگی اشرف و با به سلطنت رسیدن پدرش زندگی کاخنشینی این خانواده آغاز شد. اشرف الملوک برادر خویش را والاحضرت خطاب میکرد، و صد تومان مقرری ماهانه از رضاشاه داشت و اسب سواری و اتومبیل به خصوص از نوع آمریکایی از چیزهای مورد علاقه وی بود. اشرف تحصیلات خود را در مدرسه دخترانه زرتشتیها گذراند و زبان فرانسه را از معلم خانوادگی دربار، مادام ارفع فراگرفت و اولین آشناییهای اشرف با غرب نیز از تعاریف مادام ارفع در همینجا شکل گرفت.
اولین سفر وی به اروپا در سال 1312 برای دیدار ولیعهد در سوئیس رخ داد که بهدلیل علاقهمندی شدید به زندگی در اروپا و نیز تحصیل، از پدر تقاضای ماندن در کنار برادر جهت ادامه تحصیلات نمود که به دلیل عدم اجازه رضاشاه، پس از مدتی به ایران بازگشت. خانواده رضاشاه و از جمله اشرف از نخستین افرادی بودند که بنابر تصمیم رضاشاه بر تغییر الگوی ایرانی بر اساس غرب، به صورت بی حجاب در مراسم جشن فارغالتحصیلی دانشسرای عالی در 1314 شرکت جستند. اشرف در سن 17 سالگی به توصیه پدرش رضاشاه پهلوی با علی قوام پسر قوامالملک شیرازی ازدواج کرد که بعد از 20 شهریور این ازدواج به طلاق انجامید. ثمره آن هم پسری بنام شهرام پهلوینیا بود. رضاشاه به هنگام خروج از کشور و نیز در تبعید همواره به اشرف تأکید میکرد که در کنار برادر خویش مانده و مراقب وی در امر سلطنت باشد.
در سال 1322، اشرف جهت همراهی فوزیه عازم مصر شد که درآنجا با احمد شفیق آشنا شد، این آشنایی به ازدواج منجر شد؛ که البته چند سالی بیشتر دوام نیافت و این زوج در سال 1329؛ یعنی 9 سال پیش از طلاق رسمی، یکدیگر را ترک گفتند. ثمره این ازدواج دو فرزند به نامهای شهریار شفیق و آزاده شفیق بود (احمد شفیق مدتی رئیس کل شرکت هواپیمائی کشور میشود و بعدها به تجارت میپردازد و مدتی بعد بر اثر سرطان فوت میشود). اشرف در تعیین دولتهای بعد از شهریور 1320 همچون مخالفت با قوام، روی کار آمدن هژیر و رزم آرا دخالت اساسی داشت. وی در دوران نخست وزیری مصدق بخاطر دخالت در سیاست و حمایت از مخالفان دولت از کشور تبعید شد و به فرانسه رفت. از او بعنوان یکی از عوامل مؤثر در کودتای 28 مرداد نامبرده میشود. وی اواخر 1332 به ایران بازگشت. اشرف در دهه? 1340 با جوان تحصیلکردهای به نام مهدی بوشهری در پاریس ازدواج کرد.
فساد مالی
در خاطرات اسدالله علم، وزیر دربار شاهنشاهی آمده که ارتشبد فتح الله مین باشیان، در جلسهای با وزیر دارایی پیشنهاد داده بوده که کمک مالی که به افسران ارتش میشده تا برای مداواهای خاص به خارج بروند افزایش یابد و در بحث بر سر این قضیه گفته بوده: "این کار اگر با هزینههای فسق و فجور والاحضرت اشرف (خواهرشاه) مقایسه شود مثل قطرهای در اقیانوس است".[7]
در سال 1960 اشرف پهلوی به اتهام قاچاق هروئین به ارزش 2 میلیون دلار در فرودگاه ژنو بازداشت شد. وی تا هنگام انقلاب که از ایران گریخت در داخل نیز بهعنوان فروشنده? مواد مخدر در کشور شهره بود.[8] این باور عموم بود در حالی که اشرف در باور عوام حکم قدیسه داشت اردشیر زاهدی مدعی است که هویدا 350 هزار دلار برای مخارج شخصی شاهدخت اشرف به او پرداخته است. زاهدی میگفت اشرف میخواست یکی از معشوقان خود را به جلسات سازمان ملل ببرد. به گفته زاهدی، این معشوق گفته بود برای چنین سفری سیصد هزار دلار میطلبد. به رغم مخالفت شدید زاهدی با پرداخت این مبلغ، هیئت دولت، با پرداخت آن موافقت کرد.[9][10]
سیا در گزارشی درباره? فساد خاندان پهلوی مینویسد: «اخیراً رئیس یکی از بزرگترین بانکهای ایران به یکی از مقامات سفارت گفته که چندی پیش، توجه شاه را به یکی از معاملات اشرف جلب کردهبود. گفته بود اگر جزئیات این معامله علنی شود، بازتاب منفی خواهد داشت. شاه به این گزارش توجهی نکرد. رئیس بانک میگفت اگر کسی دیگر جز اشرف این کار را کرده بود، ده سال حبس میکشید».[11]
شهرام، پسر ارشد شاهدخت اشرف، در آن روزها به عنوان دلال و کارچاقکن شهره شهر بود. سازمان سیا معتقد بود، شهرام در برخی زمینهها، راه مادرش را دنبال میکند و در تهران به عنوان کارچاقکن شهرت بدی پیدا کرده و در حدود بیست شرکت مختلف صاحب سهم است... بیپرواترین و لاابالیترین عمل او فروش آثار ملی و عتیقههای مملکت بود.»
شوکراس به نقل از پرویز راجی، آورده است که در هنگام انقلاب، شاه از خواهرش اشرف خواسته بود که کشورش را ترک کند، چرا که او به سمبل فساد و زیادهخواهیهای خاندان پهلوی مبدل شده بود. دیوارها و کف اتاقهای کاخ او که اخیراً نوسازی و تزئین شده بودند، کاملاً برهنه گشت. قالیها و تابلوها بستهبندی شده و به یکی از خانههای اشرف (شاید در ژوانلهپن، شاید به خانه? پسرش، شهرام در لندن، شاید به جزیره? متعلق به او در سیشلز) منتقل شده باشد. پسر دیگرش، در یکی از شبهای اکتبر 1978 که در کاخ مادرش شام را صرف میکرد، رو به تابلویی که هنوز به دیوار آویخته بود گفت: «این یکی را فراموش کردهاند بردارند».
مرگ
اشرف پهلوی در 17 دی ماه 1394 خورشیدی در مونتکارلو درگذشت.